رمان چال گونه یک رمان عاشقانه طنز بسیار زیبا میباشد.هم اکنون میتوانید برای دانلود رمان با فرمت PDF و لینک رایگان مستقیم برای گوشی موبایل اندروید, ایفون, کامپیوتر و لپ تاپ از مجله اینترنتی هیلتن اقدام کنید.
داستان رمان در رابطه با دختری به اسم بهار که بسیار مقاوم, شیطان, و جذاب میباشد است.دست روزگار زندگی بهار را با زندگی پسری به اسم آرمین گره میزند…
خوابِ خواب بودم که ناگهان یک ماساژور داخل اومد ؛ از همون دورا دور برام دست ت داد .
به به خدا از خانومی کمش نکنه ؛ بالا سرم اومد که ناگهان تخت شروع به لرزیدن کرد .
ایول دستگاهش رو حتما روشن کرده ؛ وایستا وایستا من که خوابم، بابا دم خودم جیز . نگاه کن کیفیت خواب فول اچ دی .
ای بابا جنبه ی تعریف هم نداره ، دستگاهش خاموش شد؛ ناگهان دوباره روشن کرد .
صبر کن ببینم ، خاک برسرم گوشیم رو سایلنته داره زنگ می خوره .
من چه جوری تخصص گرفتم با این وضعم الله و اعلم .
جواب دادم .
– هو…م
صدای جیغ و ویغ شیدا تو گوشم پیچید .
چرا جواب نمی دی ؟ الهی گره کفنت و پاپیونی ببندم . یک نیم نگاه به ساعت کردم ؛ او…و ساعت ?:??صبح هست . +احیانا ملت ساعت ?:??صبح ، به جز تخت جای دیگه ای هم هستن ؟ معلومه که هستند ، داماد دکتر سیدی رو می خوان اتاق عمل ببرند .
+خب ببرن به من چه، می خوای برای سلامتیش ختم قرآن بزارم .
منگول تو باید بالا سر عملش باشی . دستی تو سرم کوبوندم ؛ البته با این کار، گوشیم رو تخت افتاد . نفهمیدم چطور قطع کردم؛ سر سری یک مانتو شلوار پوشیدم و مقنعه ام رو هم سرم کردم و گوشی و سویچ روبرداشتم و حرکت کردم . از اتاقم بیرون اومدم ؛ پله ها رو دو تا یکی پایین اومدم که شاتالاق به یک چیز به شدت محکم خوردم . +ای تو روح عمت ، ما که اینجا ستون نداشتیم . سپهر خواهری ستون ندارین داداش دارین که . مریضات حالشون بد شده ؟
+برادر من ، اصول دین می پرسی ها ! خوب معلومه دیگه، پ ن پ تلق تلق دارم سرزده میرم ذوق زده شن؛ به بابا هم بگو که رفتم.
درباره این سایت